پیام های سفر بشار اسد به مسقط چیست؟
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۲۱۴۳۰
به گزارش قدس آنلاین، پس از وقوع زلزله سهمگین «فوریه»، بشار اسد رئیس جمهور سوریه بعد از قریب به یک دهه راهی سلطاننشین عمان شد و با هیثم بن طارق دیدار و گفتوگو کرد. در دوران حاکمیت بحران و جنگ داخلی در سوریه عمان جزو معدود کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود که اقدام به تعلیق یا قطع همکاری با دمشق نکرد، بلکه با قرار گرفتن در نقش «میانجی» سعی کرد تا درگیریهای نظامی را به «اختلافات سیاسی» قابل مدیریت کاهش دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از انعقاد پیمان صلح آبراهام میان رژیم صهیونیستی و برخی دولتهای خلیج فارس، مجلس عمان جزو معدود کشورهای عربی بود که با تصویب قانون جرم انگاری، هرگونه رابطه فرهنگی، سیاسی، تجاری و اقتصادی میان شهروندان عمانی با صهیونیستها را ممنوع اعلام کرد و نشان داد که اهمیت زیادی برای روابط راهبردی با تهران و محور مقاومت قائل است. برهمین اساس در ادامه این یادداشت تحلیلی سعی خواهیم کرد علاوه بر دلایل سفر رئیس جمهور سوریه به عمان به بررسی سفر تاریخی روسای مجالس عربی و وزیر خارجه مصر به دمشق نیز بپردازیم.
وزیر خارجه مصر و روسای مجالس عربی در ایستگاه دمشق
پس از تثبیت حاکمیت دمشق بر بیشتر جفرافیای سوریه، اکثر کشورهای عربی همچون مصر، اردن، بحرین، الجزایر، لبنان، امارات، عراق و البته عمان طرفدار بازگشت سوریه به اتحادیه عرب با هدف کنترل تفوذ ترکیه و سایر بازیگران خارجی در حوزه شام هستند. شاید مهمترین رخداد در تایید این فضای مثبت سیاسی، سفر روسای مجلس ۱۲ کشور عربی (به غیر از قطر، مراکش و عربستان) در ۲۶ فوریه به دمشق بود. این سفر در حالی رخ داد که همچنان سعودی، قطر و مراکش به دلیل ملاحظاتی همچون تداوم حمایت از معارضان سوری، اختلافات سیاسی با مقاومت و فشارهای رژیم اسرائیل با بازگشت سوریه به جامعه عربی ابراز مخالفت میکنند.
برهمین اساس برخی کارشناسان معتقدند که هدف اصلی سفر اسد به مسقط «سیاسی» بوده و وی به عنوان رهبری «عملگرا» به دنبال زمینهسازی جهت جلب نظر سایر دولتهای عربی مخالف همچون پادشاهی سعودی و قطر است. به عبارت دیگر اسد به خوبی میداند که با توجه به حس همدردی جهانی و تمایل افکار عمومی عربی برای عادیسازی روابط با سوریه، فرصت تاریخی کمنظیری برای آغاز فصلی جدید در روابط دیپلماتیک دمشق در حوزه سیاست خارجی ایجاد شده است.
شاید سفرهای پیدرپی عبدالله بن زاید وزیر خارجه امارات به سوریه، دیدار هفته گذشته وزیر خارجه اردن از دمشق و سفر بیسابقه سامح شکری وزیر خارجه مصر به این کشور را بتوان در این بستر تحلیل و فهم کرد. همچنین الحلبوسی رئیس پارلمان عراق و رئیس دورهای پارلمانهای عربی در بیانیهای خواستار اتخاذ تصمیم از سوی کشورهای عربی برای بازگشت سوریه به جهان عرب شد. حال بیش از پیش این امید وجود دارد که دولت قانونی سوریه پس از سالها تنش سیاسی با معارضین و جنگ داخلی با تروریستهای سلفی، کرسی این کشور را در اتحادیه عرب به دست آورد.
شمارش معکوس برای عادیسازی روابط با دوحه- ریاض
سفر به مسقط صرفا برای گسترش روابط دوجانبه با عمان یا خرج از انزوای سیاسی نبود؛ بلکه میتواند نشانهای برای مذاکرات فشرده سیاسی برای عادیسازی روابط با سعودی و قطر باشد. تبدیل شدن اعتراضات درعا به بحران بزرگ، نقطه آغاز برنامهریزی بلوکهای قدرت در منطقه غرب آسیا برای کسب مزیت ژئوپلیتیکی در حوزه شامات و مدیترانه شرقی بود. با آنکه محور اخوانی و بلوک محافظهکار سنی در حال جدال در منطقه شمال آفریقا بودند اما هر دو طرف بر سر سرنگونی دولت اسد و روی کارآوردن رژیمی خارج از محور مقاومت اتفاق نظر داشتند.
اگر روند گفتگوهای امنیتی بغداد میان ایران- سعودی از یک سو و گفتگوهای دفاعی- امنیتی مسکو میان ترکیه- سوریه به خوبی پیش برود، فضای سیاسی منطقه باید به تدریج آماده کاهش تنشها و عادیسازی روابط میان دمشق با ریاض- دوحه شود. در این میان مسقط نیز به عنوان «بازیگر میانجی» در منطقه غرب آسیا به دنبال کاهش اختلافات میان سه بازیگر کلیدی است. البته روند بهبود روابط میان سوریه و پادشاهی سعودی به وسیله برخی گشایشهای اقتصادی از دو سال قبل، همزمان با روی کارآمدن دولت بایدن و آغاز روند کاهش تنش میان قطبهای منطقهای آغاز شده است.
در سال ۲۰۲۱ ریاض سهم ناچیزی از بازار سوریه به ارزش۰.۵۲۹ میلیون دلار در اختیار داشت. این در حالی است که به ترتیب ترکیه، چین و امارات عربی متحده به ترتیب۱۷۰۰، ۱۳۰۰ و۸۱۷ میلیون دلار در بازار سوریه صاحب سهم هستند. در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ با بازگشایی گذرگاه مرزی «نصیب»، عربستان اجازه عبور کامیونهای باری سوری به مقصد امان را دادند. همچنین در اواسط دسامبر ۲۰۲۰، پروازی از ریاض به مقصد فرودگاه بین المللی دمشق صورت گرفت. با این حال در هنگام سفر جوزف بایدن به خاورمیانه، محمد بن سلمان ترجیح داد که برای کاهش اختلافات با دموکراتها، پرونده سوریه و مخالفت با اسد را نقطه اشتراک میان ریاض- واشنگتن نشان دهد. البته کارشناسان معتقدند که با پیشرفت مذاکرات امنیتی بغداد، فضای لازم برای از سرگیری روابط دیپلماتیک میان سعودی و سوریه فراهم خواهد شد.
قطر نیز از این قاعده مستثنی نیست. پس از عادیسازی روابط میان حماس-دمشق و آغاز مذاکرات امنیتی- نظامی میان ترکیه-سوریه در مسکو، حال زمزمهها برای پیوستن دوحه به این روند به گوش میرسد. قطریها که پیش از این با استفاده از ابزار رسانه سعی میکردند تا خود را حامی ملت فلسطین نشان دهند و دولت سوریه را به مانند سایر دیکتاتورهای وابسته به آمریکا به تصویر بکشند. اکنون این کشور پس از عادیسازی روابط با همسایگان باید آماده پذیرش دولت بشار اسد به عنوان دولت قانونی دمشق گردد. شاید اولین تغییرات در مواضع سیاسی دوحه پس از حصار این کشور توسط کشورهای متحد ریاض در سال ۲۰۱۷ رخ داد. در آن زمان قطر با تعدیل نسبی نظرات خود از موضع «براندازی» بر «راه حل سیاسی فراگیر» برای حلوفصل این بحران منطقهای تاکید کرد.
خنثیسازی تحریمهای سزار
تراژدی انسان حاکم در سوریه موجب افزایش فشار افکار عمومی به آمریکا برای لغو تحریمها علیه دولت قانونی سوریه شد. همین موضوع سبب گردید تا وزارت خزانه داری آمریکا در بیانیه رسمی خبر از لغو ۶ ماهه تحریمهای سوریه برای کمک به بازسازی خرابیهای ناشی از زلزله دهد. این فرصت اقتصادی به دمشق اجازه میدهد تا با تشدید روابط اقتصادی با عمان و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بتواند منابع مالی قابل توجه برای بازسازی سوریه و کمک به آوارگان و آسیب دیدگان این کشور را به دست آورد. در سوی مقابل به نظر میرسد کشورهای منطقه میل زیادی برای بهره مندی از فرصت اقتصادی بازسازی زیرساختهای سوریه و حضور در بازارهای این کشور دارند. به دنبال ورود سرمایههای کشورهای حاشیه خلیج فارس، بیشک این شیخ نشینها به دنبال افزایش نفوذ سیاسی بر دمشق و ایجاد موازنه در برابر «تهران» و «آنکارا» هستند.
بازخوانی نوع حکمرانی حافظ و بشار اسد، نشان دهنده دیپلماسی پویا مبتنی بر اصل «موازنه سازی» در برابر قطبهای منطقهای و جهانی است. سوریه نیز به مانند لبنان به دلیل عدم بهره مندی از منابع هیدروکربن نیازمند سرمایه و کمکهای فنی خارجی برای کسب مزیت در زمینه اقتصادی و نظام است. فهم این مسئله به مخاطب کمک میکند تا براساس این «لنز» نوع مناسبات دمشق با کشورهای منطقه و برخی سفرهای سیاسی را تحلیل کند. در «دیپلماسی سوری» دمشق برای بهبود روابط با کشورهای منطقه باید از ظرفیت بازیگران میانجی همچون امارات و عمان برای بازگشت به جهان عرب استفاده کند.
بهره سخن
«دیپلماسی زلزله» شاید نام مناسبی برای فهم تحرکات دیپلماتیک دمشق در منطقه باشد. اسد پس از میزبانی از وزاری خارجه امارات- اردن در سفری غیر منتظره راهی مسقط شد تا بتواند در قلب منطقه خلیج فارس، زمینه بهبود روابط با سایر قدرتهای عربی را هموار کند. سفر وزیر خارجه مصر و روسای مجلس کشورهای عربی به دمشق نشان دهنده آغاز فصلی جدید در روابط سوریه با جهان عرب است. دولت اسد توانسته با افزایش تحرکات دیپلماتیک سوریه را از انزوای سیاسی خارج کرده و به تدریج این کشور را به معادلات سیاسی منطقه بازگرداند. تداوم این روند خبر خوبی برای تهران و سایر اعضای محور مقاومت است که توانستند ضمن حفظ متحد خود در دمشق، حال شاهد پذیرش مجدد آن در میان دولتهای خاورمیانه عربی باشند.
منبع: مشرق نیوزمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: بشار اسد عمان سوریه مسقط عادی سازی روابط وزیر خارجه مصر کشورهای عربی خلیج فارس بشار اسد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۲۱۴۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
به گزارش جماران، با گذشت چند روز از پاسخ نظامی مستقیم جمهوری اسلامی ایران به حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق، تحلیل ها درباره تاثیرات این حمله بر معادله های منطقه ای و فرامنطقه ای جنبه های وسیع تر و متفاوت تری را زیر ذره بین برده است. فارن افرز در تحلیلی در این باره می نویسد: زمانی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل شلیک کرد، اردن به دفع حمله کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از رژیم اسرائیل کمک کردهاند، تلاشهایی که آنها بعداً آن را رد کردند. با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. محور این تحلیل ها این بود که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد کل ارتش رژیم اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است». مؤسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتاً محدود به تأسیسات نظامی در ایران، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست، ادعا کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند». او نوشت: «به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ آرام خود، منافع متحدانش در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن را که همگی در دفع حمله ایران به اسرائیل کمک کردند، در نظر گرفته بود.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم برای اسرائیل» است، تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد مشتاقانه و خوش بینانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئناً، با توجه به ماهیت بیسابقه حملات نظامی در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است.
حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 ابراهیم را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و سیاست او نسبت به غزه، ناامید شده بودند. تلاش وزرای راست افراطی او برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ، مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که این مواضع تغییر کرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالاً پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور فلسطین بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ورودی ایرانی را متوقف کنند و مستقیماً حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کرده است.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی از مشارکت خود با عنوان حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن «بالاتر از همه ملاحظات» قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریباً به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط خود با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند. آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده برای آنها تامین می کند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه داده است.
با این حال، در همین زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از توافق هسته ای که ایالات متحده و سایر قدرت های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. ( این گزاره ها ادعای نویسندگان گزارش است و تهران دست داشتن در این حملات را تکذیب کرده است.) پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران نیز به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایران ، تلاش برای نزدیکی است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهاداتی را برای خروج از این وضعیت پیشنهاد دادهاند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری تلفنی تماس گرفت.
در ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالاً تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالاً حتی بیشتر تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالاً با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم دارد.
بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی را دارند. اما کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بهویژه، به وضوح محاسبه کردهاند که آغاز گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالاً از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت اسرائیل در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی می کند. با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر رابطه اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. آنها همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهند شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر است که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چند منطقه ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل ها را بسوزانند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. دقیقاً به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتگوی منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملاً فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیراً در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالاً ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.